وبلاگ :
يادداشت هاي يك هشتاد و چهاري
يادداشت :
دچار...
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
+
ليلا
سلام فاطمه جان خوبي عزيزم؟ عجيب دلتنگتم .وبلاگت واقعا ايول داره...بابا بي خيال از كي تا حالا .... ؟ البت ما كه ملتفتيم فقط عاشق (يار) عجب سازونوايي دارد!اومدي تهران حتما خبركن ببينيمت هواي جاد به سرم زده عجيب دختر ....
+
يه جادي
دردم نهفته به زطبيبان مدعي باشد
كه از خزانه غيبم دوا كنند
+
انار.پ
سلام
به روز شدم.
+
مريم
جالب بود
پاسخ
Thanks.
+
outlooker
چشمم روشن!
پاسخ
I`m too wistful of my studentship years and pensive for that passion and enthusiasm intrinsic to each moment of those good old daysaccording to such a feeling, maybe this piece of Sepehri`s poem is kind of a paraphrase of Avesta`s poem which says:جواني ام به سمند شتاب مي شد و از پيچو گرد در قدم او دويدم و نرسيدم...