سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یک هشتاد و چهاری

وحده لا اله الا هو...

    نظر

دوش از شور عشق و جذبه شوق

 هر طرف می شتافتم حیران

آخر کار شوق دیدارم

سوی دیر مغان کشید عنان

هر طرف دیدم آتشی کان شب

 دید در طور موسی عمران

پیری آنجا به آتش افروزی

 به ادب گرد پیر مغبچگان

من شرمنده از مسلمانی

شدم آنجا به گوشه ای پنهان

پیر پرسید کیست این؟ گفتند

عاشقی بی قرار و سرگردان

گفت جامی دهیدش از می ناب

 گرچه ناخوانده باشد این مهمان

ساقی آتش پرست و آتش دست

ریخت در ساغر آتش سوزان

چون کشیدم نه عقل ماند و نه هوش

سوخت هم کفر از آن و هم ایمان

مست افتادم و در آن مستی

به زبانی که شرح آن نتوان

این سخن می شنیدم از اعضا

 همه حتی الورید و الشریان

که یکی هست و هیچ نیست جز او

وحده لا اله الا هو