سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یک هشتاد و چهاری

حجاب در سلوک

    نظر

در ایام دانشجویی و در حلقه دوستان، گاهی این سوال بینمان مطرح می شد که اگر همین الان حضرت فاطمه زهرا (س) وارد شود آیا از حجاب ما به عنوان شیعیان خودشان راضی خواهند بود یا نه؟ حجابی که مد نظر ما بود عبارت بود از چادر ( چادری که درست و حسابی گرفته شود)، مقنعه یا روسری بلند و با رنگ مناسب، مانتویی که اصلا تنگ نباشد و بلندی اش هم تا زانو باشد با رنگ مناسب، جوراب ضخیم و احیانا ساق دست. بدون هرگونه آرایش و زینت روی صورت یا دستها.

یکی دو تا از دوستان لجاجت می ورزیدند که نه، حجاب ما کجا و حد رضایت حضرت زهرا (س) کجا؟ در حالی که من معتقد بودم این حجاب به همان صورت که توصیف کردم، حجاب کاملی است. یعنی حجاب ظاهری کامل است. ولی چیزی که ممکن است در فرض حضور بانوی دو عالم، او را از ما ناراضی کند، بعد دیگری از حجاب است که من آنرا حجاب در سلوک می نامم. یعنی حجاب در حرف زدن  (و لا تخضعن فی القول)، حجاب در نگاه کردن (اغضضن ابصارهن)، حجاب در راه رفتن (تمشی علی استحیاء) و حجاب در تک تک حرکاتی که پیش چشم یک نامحرم انجام می دهیم. آیا مایی که حجاب ظاهری مان کامل است، در این موارد هم رعایت حجاب را می کنیم؟

کسی که حجاب ظاهری اش مشکل دارد، دیگر نوبت به حجاب در سلوکش نمی رسد. بلکه موضوع بحث من دختران و زنان محجب هستند. درطی دوران دانشگاه، به واسطه حشر و نشری که با بچه های تشکل های مختلف دانشگاه داشتم، متاسفانه دیده ام مواردی که افراد علی رغم حجاب بی نقص ظاهریشان، به نظرم باید روی موضوع حجاب در سلوکشان بیشتر کار می کردند. در مورد ارتباط دختر و پسر در محیط تشکل های دانشجویی و کلا ارتباط زن و مرد در محیط کاری اعتقاد من بر اینست که تا حد امکان رابطه باید رسمی شود، هیچ لزومی ندارد که صحبت آندو با هم متضمن شوخی یا حتی صحبت های غیر ضروری باشد. خنده و شوخی بین آندو به نظر من یکی از همان تیرهای زهرآگین از ناحیه شیطان است.

پایه اعتقاد من در این موضوع ، دیدن نحوه برخورد خواهر ها و برادر ها در تشکلی است که چهار سال با عشق در میان بچه های آن بودم. تشکلی که خیلی از آنچه که امروز می دانم و به آن پایبندم را در آن یاد گرفتم، (شاید اغراق نباشد اگر بگویم) دانشگاه حقیقی من، جامعه اسلامی دانشجویان. نحوه برخورد خواهر و برادر در جامعه  با آنچه در تشکل های دیگر (حتی بسیج)دیده بودم فرق داشت. شاید یکی از عواملی که باعث شد جذب جامعه شوم همین ارتباط کاملا  سالم و پاک بین خواهر ها و برادر ها در جاد بود. البته باید بگویم نظیر چنین رابطه ای (یعنی تا به این درجه از سلامت)  را دیگر در هیچ جا ندیدم ، حتی در دفتر مرکزی اتحادیه. باید بگویم آن سالها جاد شهید رجایی از این نظر نمونه بود.

 مدتی پیش که مجموعه آثار چخوف را  می خواندم،  با درک این نکته که مضمون بیش از 90 درصد داستان کوتاه های چخوف، خیانت زن و شوهر ها به همدیگر است، به این فکر افتادم که احکام و قوانین اسلام در مورد ارتباط بین زن و مرد کاملا ضروری و به جاست، بعد حتی به این نتیجه رسیدم که این قوانین  اتفاقا کمی شل است! و باید سفت و سخت تر از این می بود!

 

به امید روزی که زنان و دختران جامعه اسلامی هم در حجاب ظاهر و هم در حجاب سلوک از یگانه اسوه نجابت و عفت، حضرت زهرا(س) نمره کامل بگیرند.