احمدی نژاد شایسته کتک خوردن بود
روز یکشنبه این هفته مناظره خانجانی و سعد الله زارعی با موضوع سیاست خارجی دولت دهم، توی نمازخونه دانشگاه برگزار شد. برنامه نهاد بود. از ساعت یازده و نیم تا یک. با مریم و ژیلا و یوهابه رفتیم نمازخونه.با توجه به اینکه اکثر بچه ها برای فرجه رفته بودن خونه، جمعیت قابل توجهی توی نمازخونه نبود.شاید یه دلیلشم جو ماست گونه سیاسی در دانشگاه ماست.(در هفته های اخیر بارها و بارها مجبور شده ام فرق بین اصولگرا و اصلاح طلب رو توضیح بدم و اسفناکه که بگم حتی برای ترم آخریش!) در ردیف جلو بر و بچ بسیجی و جادی نشسته بودن. ما هم رفتیم قاطی اونا. در همون لحظه بلند گو “ممد نبودی” رو پخش می کرد.
بر و بچ میرحسینی نمازخونه رو پر کرده بودن و وسطشون چهره هایی دیده می شد که به جز روز اعلام اسامی قرعه کشی عمره دانشجویی ، سال و ماهی گذرشون به نمازخونه نمی افته.اندیشه سبز و عکسهای میرحسین و زهرا رهنورد هم دست به دست می شد. سه تا خبرنگار خانم هم با آستینهای تا آرنج بالا زده (شاید هم آستینشون فقط تا همونجا بود!) که روبان سبز هم به دستشون بسته بودن وسط پسرا می پلکیدن.
برنامه شروع شد و نماینده های موسوی و احمدی نژاد رفتن بالا.در همین لحظه برق رفت! مشکوک بود. تا وسطهای برنامه هم خانجانی و زارعی به مدد حنجره حرفشونو به گوش جمعیت رسوندن و البته برا ما که طبقه بالا و قاعدتا دورتر بودیم، شنیدن صداشون نیاز به برقراری سکوتی مرگبار و تمرکز شدید دستگاه شنوایی داشت.
اولین نماینده که صحبت کرد خانجانی بود.عوامل موثر بر سیاست خارجی رو گفت البته از دیدگاه اصلاح طلبی. بعدش زارعی سیاست خارجی طی دولت های گذشته رو مرور کرد و دیدگاه امام رو گفت و اینکه در دولت نهم این دیدگاه احیا شد و ما برکات زیادی از این بابت دیدیم که بعضی جاها میرحسینی ها با هو کردن و دست زدن سعی کردند حرفش را قطع کنند.
خانجانی دوباره شروع به صحبت کرد و اینبار سیاست خارجی رو در دو حوزه محظورات و مقدورات بررسی کرد. می گفت سیاست خارجی ای قوی است که بر اساس مقدورات حداکثری و محظورات حداقلی عمل کند.در تمام سالهای پس از انقلاب سیاست ما تعامل با جهان خارج بوده نه انزواگرایی. ولی اگر سیاست خارجی ما منافع ملی ما را به خطر بیندازد قطعا سیاست خارجی مطلوبی نخواهد بود. در این لحظه سبزها شروع به سوت و کف شدیدی کردن و فریاد زدن "درود بر موسوی!" که خانجانی اونا رو به آرامش دعوت کرد و گفت ابراز احساسات رو بگذارید برای بعد. و شروع کرد به تعریف و تمجید از خاتمی که با ارائه طرح گفتگوی تمدن ها باعث تغییر لحن و ادبیات گفت و گوی کشور ها با ایران شد که قبلا این لحن انتقادی بود و در زمان خاتمی تعاملی و با هدف سازندگی. ما در دوران اصلاحات واکنش مناسب و شجاعانه ای بعد از یازده سپتامبر داشتیم،حاصل سیاست منطقی خاتمی این بود که به جای افزایش بحرانها ، تعامل را افزایش دادیم. ما با خارجی ها روابط مطلوبی داشتیم .شعارهای داخلی و خارجی ما با هم تطابق داشت و این طور نبود که ما آزادی و دموکراسی را برای کشور های خارجی خوب بدانیم ولی برای خودمان ارزش ندانیم (سقف نمازخونه داشت از سوت و کف شدید و مستانه سبزها پایین می اومد) خاتمی اقتدار ملی ما را به اثبات رساند (کلمه قصار!!)
زمان صحبت خانجانی تمام شد و او تاکید کرد که زمان را رعایت کرده چون رشته اش فنی بوده است! حضار خواستار صحبت زارعی شدند و او اینطور شروع کرد: سیاست خارجی دکوراسیون نیست بلکه باید در ارزیابی یک سیاست خارجی به نتایج حاصل از آن توجه کرد جدای از اینکه خارجی ها سیاست خارجی ما را پسندیدند یا نپسندیدند. چون آنها برای چیزی هورا می کشند که طبق منافع آنها باشد.کما اینکه در زمان امام بیشترین فشارهای تبلیغاتی بین المللی علیه امام انجام می شد.خاتمی در آغاز به کار دولت خودش، در محضر آقا گفت در حالی کشور را تحویل گرفتم که قدرتهای جهانی آماده جنگ علیه ایران بودند و انتخابات دوم خرداد مانع این حمله شد.ایشان در سال 84 وقتی دولت را تحویل احمدی نژاد داد آمریکا ما را جزو محور شرارت قرار داده بود و معنایش این بود که باید این نظام را مثل رژیم صدام و مثل طالبان براندازد. بنابراین طبق اعتراف خاتمی کشور هم در پایان دولت هاشمی در لبه تیغ جنگ قرار داشت و هم در پایان هشت سال دولت خودش. اما حالا در پایان دولت ا حمدی نژاد اوباما از گفتگوی بدون پیش شرط حرف می زند. پس آنچه که در سیاست خارجی حرف اول را می زند چشم پوشی از منافع ملی به خاطر خوشامد بیگانه نیست بلکه پایداری و استقامت در راه منافع ملی است.
قبل از اینکه سوالات بچه ها شروع شود، خانجانی خواست جواب زارعی را بدهد: از پس از انقلاب تا کنون هر وقت در آمریکا جمهوری خواهان بر سر کار بوده اند سیاستشان در مورد ایران تغییر نظام و براندازی آن بوده و هر وقت دموکراتها کاخ سفید را در تصرف داشته اند تغییر رفتار ایران از طریق دیالوگ را مد نظر داشته اند.اینکه تصور کنیم که ما طبق خوشایند بیگانه سیاست خارجی مان را تنظیم کنیم قطعا اشتباه است ولی باید حداکثر تشنج زدایی را برای کشور در نظر بگیریم.
زارعی جواب داد:زمانی که خاتمی در ابتدای کار دولتش گفت در پایان دوره هاشمی ما در خطر جنگ بودیم، در آمریکا کلینتون بر سر کار بود که از حزب جمهوری خواه بود.
قرار شد بچه ها سوالهایشان را بپرسند. یک نفر رفت بالا و میکروفون را گرفت و با برافروختگی و عصبانیت زیادی که تذکر مجری را به دنبال داشت گفت: به نام خدا. انسانم آرزوست. ( Me too!) آقای زارعی آیا عزت ایرانی را در آن می بینید که مسافران ایرانی در فرودگاه عربستان انگشت نگاری شوند؟
زارعی گفت:باید دید چه مشکلی پیش آمده که دولت سعودی فشار را بر زائران ما زیاد کرده.در همین چهار پنج سال گذشته، بنابر اعترافی که آمریکایی ها می کنند، جمهوری اسلامی بر عراق مسلط شده ، عراق از یک کشور سنی به یک کشور انقلابی شیعی تبدیل شده،در لبنان حزب الله تحت تاثیر انقلاب ما و با حمایت رهبر ما توانست اقتدار خودش را بر کل گروه های لبنانی گسترش دهد و نیروهای عربستانی و آمریکایی رابه حاشیه براند.عربستان نگاه می کند و می بیند که کسانی که زمانی حرف اول را در مورد فلسطین می زدند یاسر عرفات و ... بودند ولی امروز اسماعیل هنیه است. اینها عواملی است که عربستان را با ما عصبانی می کند.آیا ما باید عزت ایرانی را با چهار تا انگشت نگاری تمام شده بپنداریم؟ ما امروز نفوذ ایران را بر کل منطقه خاورمیانه گسترش داده ایم.این عزت است.
یکنفر پرسید: سیاست جنگ،سیاست بوش بود.کلاً اوباما به طرف همه ملتها دست دوستی دراز کرده.احمدی نژاد دست دوستی او را رد کرد.چرا؟
خانجانی گفت:اینطور نیست که ما پاسخ نداده باشیم.احمدی نژاد وقتی داشت با لری کینگ مصاحبه می کرد در یک گفتگوی یک ساعته چهار یا پنج بار مذاکره با آمریکایی ها را مطرح کرد . از طرفی در دولت خاتمی آمریکایی ها در خواست رسمی دادند برای افتتاح کنسولگری در ایران که بنا به دلایلی دولت پاسخی نداد.ولی این دولت هنوز آمریکا چیزی نگفته بود، اعلام امادگی کرد.
یکی از دختر ها پرسید: مگر شما خودتان را پیرو خط امام معرفی نمی کنید؟ و مگر دیدگاه امام قطع هر گونه ارتباط با مستکبران نیست؟ پس چه طور اصلاح طلبان به داشتن تعامل و ارتباط با آنها افخار می کنند؟
خانجانی که به طرز واضحی در جواب مانده و این از تغییر ادبیات صحبتش مشخص بود گفت: والا من جایی سراغ ندارم که دولت خاتمی خواستار ارتباط باشه بلکه این دولت نهم بوده که همه جوره اعلام آمادگی کرده.
میر حسینی ها د اشتند خودشان را می کشتند از فرط شعف که زارعی زد توی حالشان و گفت: بین گفتگوی از موضع اقتدار و عزت با گفتگوی از روی ذلت فرق است.در دولت خاتمی،زمانی که آمریکا به عراق حمله کرد،صد و بیست و هشت تا از نمایندگان به آقا نامه نوشتند که بعد از عراق نوبت ماست. بیایید قبل از اینکه دیر شود با آمریکا وارد یک معامله سیاسی شویم. قبل از آنکه ناچار شوید جام زهر را بنوشید بیایید داوطلبانه با آمریکا رابطه برقرار کنید. صادق خرازی، سفیر وقت ایران در فرانسه از سوی دولت فکسی را خطاب به وزارت خارجه آمریکا نوشت که ما حاضریم از همه مواضعمان حتی حمایت از فلسطین پایین بیاییم فقط شما ما را از لیست محور شرارتتان حذف کنید.ما حاضریم بر سر تمام گزینه ها با شما حرف بزنیم و تمام برگ برنده هایمان را روی میز بگذاریم.
در اینجا احمدی نژادی ها تلافی سوت و کف های سبز ها را در آوردند.یکی از بر و بچ خودمان رفت بالا و میکروفون را گرفت و کفت:آقای خانجانی از همه دستاورد های خاتمی گفت، فقط تعطیلی انرژی هسته ای را نگفت.(امید تیم مایی!) وقتی حسن روحانی رفته بود با جک استراو مذاکره کند،آقای جک استراو پاهایش را روی هم انداخته بود و اصلا گوش نداده بود این چی می گوید.آخرش هم فکر کنم لپ حسن روحانی رو کشیده بود و بیرون رفته بود!
خانجانی گفت:باید دید از موضع قدرت یعنی چی؟ زمانی که خاتمی رفت مکه،پادشاه عربستان با وجود اینکه بیمار بود تا پای پلکان هواپیما آمد به استقبال خاتمی.(چه افتخاری!)از موضع قدرت یعنی اینکه وزیر امور خارجه ما را در دوبی بازدید بدنی کنند؟یعنی اینکه رئیس جمهور ما برود در یک اجلاسی در ایتالیا و هر چی در خواست ملاقات با مقامات را بکند، به او جواب ندهند؟ خاتمی وقتی رفت فرانسه، ژاک شیراک تا پای پلکان کاخش آمد به اسقبال.( به کجا رسیده ایم؟.... دارند رسماً پشت تریبونها به استقبال چون "ژاک شیراک"ی افتخار می کنند! لابد گفتمان امام و انقلاب همین است!)
زارعی جواب داد:اگر پادشاه عربستان و ژاک شیراک آمدند به استقبال خاتمی و پای او را نبوسیدند، جفا و کم لطفی کردند.چون خدمتی که خاتمی در حق غرب کرد شایسته پابوسی بود. و کاری که احمدی نژاد با صهیونیسم و آمریکا کرد، شایسته کتک خوردن بود نه فقط اجازه ملاقات نگرفتن.(تشویق شدید احمدی نژادی ها.)
صدای اذان بلند شد.و سبزها با شعار های "درود بر موسوی " از نمازخانه بیرون رفتند و ما ماندیم برای نماز. به امید نمازی که در دولت عدل جهانی پشت سر مولایمان بخوانیم.اللهم عجل لولیک الفرج.